تِرَنس Trance (که به غلط ترانس هم می نویسیم) مفهوم اش در زبان ما به "خلسه" خیلی نزدیک است.
این ژانر مدرن درموسیقی بیشتر بعنوان زیرگونه ای از موسیقیِ رقص شناخته شده است که در دهه ی نود از دل موسیقی هاوس House و تکنو زاده شد و گسترش یافت. اما ترنس همخانواده یا زاده ی موزیکِ الکترونیک هم هست که در دهه ی هشتاد اوج خود را گذراند. در ایران شاید بعضی ها Klaus Schulze را از آن دوران بخاطر داشته باشند. او را می شود از بنیانگذاران سبک و جریانی نامید که بعد ترنس نامیده شد. اما ژان میشل ژار Jean-Michel Jarre را بی تردید خیلی ها می شناسند یا آثارش را صدها بار از صداو سیما شنیده اند. نوارهای نخستین بخشها از مجموعه ی اکسیژن، بیست سال پیش در ایران دست بدست می گشت. میشل ژار ِ فرانسوی کسی بود که موسیقی الکترونیکی را به میان مردم برد و سبکی را معرفی کرد که مایه های ترنس در آن به وضوح شنیده می شد، هرچند ملودیک تر و بازاری تر.

در سال 1991 دو دی جی آلمانی (DJ Dag & Jam El Mar) که سبک کارشان بیشتر تکنو و اسید بود پروژه ای را راه انداخته بودند بنام Dance2Trance. تکاهنگی از این مجموعه کارها بنام We came in Peace آشکارا ویژگی های بنیادینِ شکل ترنس را معرفی کرد: تکنوایی و تکرار شونده بود و شنوندگان را به خلسه می برد، گویی هیپنوتیزم شده اند.

در جستجوی ریشه های موسیقی ترنس به جنبش های مخالف با موسیقی عامه پسند یا pop نیز برمی خوریم. آنچه که امروزه بنام ترنس می شناسیم، تا مدتها در کلوبها و گروه های آلترنیتیو تجربه و اجرامی شد و محبوبیت عام نداشت. ترنس علاوه بر رقص و پایکوبی، موسیقی جشن هایی چون rave هم هست که در آن مواد روانگردان و نشئه جات مصرف می کنند و در حلقه ی های خصوصی تر، شب را تا صبح پاتیل همدیگر می شوند. اما با همه ی اینها ترنس فقط موسیقی بزمی و نوای فراموشی نیست، چون در آرامش و تنهایی، در حرکت و کار و در عشق و غم نیز گوشنواز و جانبخش است. پژوهشگران معتقدند ترنس تمرکز و شادمانی را افزایش می دهد. موسیقی کلاسیک نیز تأثیر مشابهی دارد.

ترنس ماهیتی بازتولیدی دارد و بیشتر وابسته به دستگاهای الکترونیکی چون سینتی سایزر، سکانسر یا نواسازها ی رایانه ای ست و چندان سروکاری با ساز و آواز و ارکستر ندارد. صافی ها یا فیلترهای فرکانسی و میکسر ها نیز امکانات بیشماری را برای دستکاری نوا ها و خلق صداهای تازه و ترکیبی در اختیار دی جی ها می گذارند. به همین دلیل هم هست که ترنس تبدیل به موسیقی دی جی ها شده است یا به بیان دیگر دی جی ها ترنس را گسترش داده اند. آنها با استفاده از یک فناوریِ جمع و جور و نواهای موجود، دست به آزمونها و نوآوریهای تازه می زنند و حتا وقتِ اجرا، شکل موسیقی را در بده بستان با مخاطبان تغییر می دهند. این عنصر ِبداهه پردازی و مخاطب محوری، ترنس را به ژانری مردمی و البته جوان پسند بدل ساخته است.

در توصیف الگوی ساختاری ترنس باید از تکرار و تداوم یادکرد. نواهای ناتمام و ملودیهای خام سوار بر ضرباهنگی سریع، به مرور می آیند و می روند یا با عناصر ریتمیک که مبنای کار هستند، ترکیب شده، شکل عوض می کنند و بصورتی بطئی به اوج می رسند تا با افت و خیزهای ناگهانی شنونده را در مسیرِ خلسه از سطحی به سطح دیگر ببرند و به شور و حالی عمیق تر برسانند. الگوی تکرار در هاوس و تکنو نیز برجسته است، اما آن نوع موسیقی به اندازه ی ترنس رمزآلود و تعالی بخش نیست و ضرباهنگش نیز کمی کندتراست. سرعت کوبه ها یا beats در موسیقی ترنس اغلب بین 125 تا 150 کوبه در دقیقه است که تمپو یا ضرباهنگ بسیار بالایی را ایجاد می کند. به نظر می رسد که چنین ضرباهنگی رگ و ریشه یا اندامهای داخلی بدن را بیشتر تحت تأثیر قرار می دهد تا اندامهای خارجی را. این است که در کنسرتهای ترنس، رقص بیشتر از درون می جوشد تا از برون.

این ساختار پرضرب و پویا همراه با رنگ آمیزی و فضاسازیِ به شدت ذهنی و گاه فرازمینی، به موسیقی ترنس ماهیتی مکاشفه گر می بخشد. نورپردازیهای لیزری در تقویت این حالات نقش مهمی دارند.

اهل دل می توانند حس و حال ترنس را با سماع مقایسه کنند. تداومی درونگرا، خواه در ذکر و شعر باشد خواه با رقص و آهنگ، در نهایت به گونه ای خلسه یا احساسِ از خود بیخود شدن می انجامد. شاید همین جنبه های آیین وار، ترنس را تا این اندازه جهانی کرده است.

از انواع ترنس می توان به Vocal Trance اشاره کرد که در آن صدای خواننده هم هست اما بر موسیقی تسلط ندارد